Back to the word

adjective تیره / tire

ببین! چند وقت پیشا، مشتری می‌اومد اینجا، می‌گفت که دو درجه ابرومو تیره‌تر از موهام بکن.
bebin! čand vaqt piša، moštari miyumad injâ، migoft ke do daraje abruamo tiretar az muham bekon.
همیشه کشاله‌های رانش، دو درجه تیره‌تر از بقیه جاهاش بود؛ بخاطر اینکه عرق‌سوز می‌شد.
hamiše kešâlehâ-ye râneš، do daraje tiretar az baqiye-ye jâheš bud؛ bexâter-e inke araqsuz mišod.